رییس کانون وکلای فارس کهگیلویه بویراحمد در پی تنش مرز مشترک افغانستان

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی عصر کهگیلویه در یادداشت ارسال شده آمده است:

علی مندنی پور

“خِرَدستیزان”

چه سخت است،چشم بستن بر روی واقعیّت ها ، بی هوا گذشتن از کنارِ ارزش ها، بُریدنِ از گذشته ها، نادیده انگاشتنِ ریشه ها، شخم‌زدنِ اندیشه ها، دَم زدن ازعشقِ به مسئولیّتِ” انسان بودن “و” انسان زیستن” و در عمل از زیر بار مسئولیّتِ فردی واجتماعی شانه خالی کردن ،
پاسخگوی رفتار و کردار خود نبودن، همه حقّ را ازآنِ خود دانستن و تمامی تکلیف را برگُرده مردم بار کردن، آزادی اندیشه و بیان را برنتابیدن ،جز به مصالح و‌منافع خود و نزدیکان و “هم فکران” نیندیشیدن و هماره “سهم شیر” را برای خود، وابستگان و یارانِ گرمابه و‌گلستان خواستن ،حقوقِ شهروندان را نادیده گرفتن ، خود را تافته جدا بافته قلمداد نمودن، ریا، تزویر وتظاهر پیشه کردن و برای لقمه ای نان به هر خواری و خفّتی تن در دادن و در راهِ رسیدن به مقصد از هر ابزاری بهره جُستن، با وعده های تو خالی و بدون پشتوانه شهروندان را دلخوش و سرگرم نمودن، پیمان شکستن، درکار بندگان خدا سنگ‌اندازی کردن، به حریم خصوصی زندگی دیگران سَرَک کشیدن و با شعارهایِ زیبا و “آرمانی” خلق اله راسرِکارگذاشتن و… !

این ها و‌بیشتر از این ها گوشه هایی است از صحنه ها ی دیر آشنای نمایشِ‌غم انگیز، تکراری و ملال آورِ تئاترِ زندگی”خِرَد ستیزان “در روزگارِ ما.

روزگاری که در آن “مردمانش عصا از کور می دزدند”، نان از لشکرِ گرسنگان دریغ میدارند، آب از تشنگان مضایقه ، تن پوش از اندامِ نحیفِ برهنگان به در آورده ،پوستین وارونه می پوشند و در لباسِ میش،امّا با ماهیّتِ گرگ دمار از روزگارِ “گلّه ی رهاشده و سرگردان آبادی “در آورده و همچنان به اذیّت و آزار و پاره کردن “گوسفندانِ” رمیده و بی پناه مشغول!
بنامِ ” قانون”و بکامِ “قدرت” امر ونهی می کنند ،سوار برخر مراد، بارِ خود را بسته، پلکان ترّقی رابا ترفندهای آنچنانی طی کرده و در این آشفته بازار با بهره گیری از ابزارها ی دراختیار خود را”خدمتگذارِ مردم” جا می زنند و‌چنانچه شنیده ایم وشنیده اید و دیده ایم و دیده اید، میکنندآنچه را که نباید بکنند!
رطب می خورند ومنع رطب می کنند ، باتیغ تیزِ قانون، سرِ قانون را از پیکرش جدا می سازند، همه چیز دان و هیچی ندان اند، جز نظر خود نظر دیگری را بر نمی تابند، در شعار تا دلتان بخواهد از احقاق حقّ و اجرای عدالت و ایجاد نظم سخن می گویند ولی در میدان عمل کُمیت شان همواره لنگ است، هر ناممکنی را با “تفسیر به رای” ودر صورت احساس نیاز با پوشاندن لباسِ”مصلحت”ممکن می سازند!
با حقوق زن آنچنان میانه ای ندارند برابری جنسیّتی را برنمی تابنده و در فرهنگِ پنداری، گفتاری و کرداری شان تغییر و نو آوری را جایگاهی نیست!
طُرفه آنکه؛ براین”نوع نگاه ” انجام وظیفه” نام می نهند!

روش ،منش و بینشی که تا بوده و نبوده به تولید و باز تولید تفّکر قهقرایی گروه هایی در شکل و شمایلِ:
“خوارج ” و… ادامه آن در هیبتِ “داعش” ،” بوکو حرام”، “القاعده”، “طالبان” و پیروانِ تنگ‌نظر و کوردلِ آنها در بسیاری ازنقاط جهان دامن زده و می زنند!
جماعتی سنگ دل، بیداد پیشه، خِرَد ستیز و واپسگرا که هماره سر در آخورِجهل و خرافات داشته ، مشی شان نفرت پراکنی و خشونت است وایجادِ رعب و وحشت و چنانچه از گذشته دور تا به امروز شنیده و دیده ایم، بزعم خویش برای رضای خدا و با هدفِ دستیابی به “بهشت ” جان ستانده و از ویرانی و سوختن و تجاوزِ و هتک‌ِ حرمت همنوعان با برچسب های خود ساخته و صد البّته خدا ناخواسته، اِبایی نداشته و ندارند!
تو گویی، نمایندگان بی واسطه و تام الاختیار پروردگار بر روی زمین اند؟!

” بلایی خانمانسوز” که گویی تمامی نداشته و “طوفان سهمگینی” که حالا حالاها قصدِ بند آمدن ندارد!!
از یاد نبریم ؛
به گواهی تاریخ ظهور و بروز تفّکرهایی بسته و آزار دهنده از این دست، خاصّ یک فرهنگ نبوده ودر گذرِ زمان کم وبیش دامن همه ی فرهنگ ها را گرفته است!