کد خبر : 14093
تاریخ انتشار : چهارشنبه 1 آذر 1402 - 12:59
-

جوانی سینه چاک سردار،با دلی شکسته از دروغها

جوانی سینه چاک سردار،با دلی شکسته از دروغها
آقای هاشمی، شما هم در خواب آیا، هاتفی دیدی که نیاز به حامی نبوده و نیست؟ آری امروز، بزنگاه هست

یکی از جوانان شهرستان بهمئی در حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ با انتشار نامه ای تلخ و سوزناک، با عدل هاشمی پور کاندیدای احتمالی انتخابات دوازدهم در این حوزه انتخابیه دردل تاثربرانگیزی کرده است.
به گزارش پایگاه خبری عصرکهگیلویه “به نقل از راه سلام، ” سعید دهبان زاده” جوان اصیل و تحصیلکرده شهرستان بهمئی در این نامه حزن برانگیز با شرح وقایع رخداده خود و پدرش با ” عدل هاشمی پور” نماینده اسبق کهگیلویه بزرگ در مجلس شورای به مطالبی اشاره که این پایگاه خبری بدون دخل و تصرف در این نوشتار، آن را منتشر می کند.

متن نامه سعید دهبان زاده به عدل هاشمی پور:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای عدل هاشمی سلام علیکم

من سعید دهبان زاده هستم، آیا به یاد می آوری من جزء همان جوانانی هستم که به آنها قول کار دادی؟ کاری نچندان خوب در حد و حدود نگهبانی،

آقای عدل هاشمی، آیا به یاد می آوری آن روزی که باهم در یک ماشین نشستیم و گوشی تلفن خودت را برداشتی و زنگ زدی به فردی به نام صحرایی؟

آن روز گفتی برو عزیزم، من می دانم برایم زحمت کشیدی و هشت سال تمام طایفه شما به من رآی دادند، می دانم برای اینکه گفتی موحد، حق ندارد از بیرون رآی بیاورد و برای استان و حوزه ما تصمیم بگیرند، توسط خواهرزاده جناب سیدمحمد موحد راهی زندان دهدشت شدی.

دقیقآ آن زمان همه زندگی من را میدانستی، میدانستی که چقدر سینه چاکت بودم، میدانستی – ولی قولی که دادی دروغی بیش نبود.

وقتی با پدرم به آقای صحرایی مراجعه کردم آقای صحرایی یک پاسدار بازنشسته قرارگاه خاتم بود و به پدرم گفت:آیا واقعآ عدل هاشمی تآیید صلاحیت می شود؟

بعد گفت: نمی توانم به شما دروغ بگویم، من یک پاسدار بازنشسته هستم و نمی توانم بچه شما را در حدود شش ماه بپذیرم بعد عذرش را بخواهم. آنوقت دفتردار شما به نام آقای جوکار با پدرم تماس گرفت و گفت: تا یکماه دیگر کارش کاملآ حل می شود.

به راستی هرماه چند ساله؟ اینطور بهتر است بگویم چون فکر کنم در شهری که تو همه را نادان حساب میکنی هرماه چهارساله نه هرسال ۱۲ ماه هست.

جناب هاشمی: چرا جوانان را امیدوار کردی آنوقت آنها را ناامید کردی؟

ما از آماده باش های سد کوثر و سد مارون و سد ایذه خوب خبر داشتیم، ما از وعده های شرکت ها و دود آنها خبر داشتیم، ما ناراحت بودیم نکند خدای ناکرده دود کارخانه ها موجب شود ریه هایمان خراب شود ، اما اینجا ظلم کردی که کارهای انجام شده حاج اقای بزرگواری را به نفع خودت مصادره کردی و این ظلمی عظیم بوده و هست.

آقای هاشمی، شما هم در خواب آیا، هاتفی دیدی که نیاز به حامی نبوده و نیست؟

آری امروز، بزنگاه هست

ما هم همان بچه حزبی هایی هستیم که فقط به این نام ما را صدا زدی

و سلام علیکم و رحمت الله

پایگاه خبری عصرکهگیلویه”مطالب مطرح شده در نامه را نه تائید می کند و نه رد،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
آرش چهارشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۲

تاااااااقیووووووووووومت

نظرات بسته شده است.