مرز باریک میان فهم از یک موضوع و نفهمیدن آن

درپی درخواستهای مکررواستقبال مردم فهیم کهگیلویه بزرگ واعلام حضورحاج آغابزرگواری (مختار کهگیلویه بزرگ) مشاور رسانه ای حاج عدل هاشمی ازاین موج عظیم براشفت و دست به قلم شدواین حرکت بزرگ را با عناوینی زیرسوال برد،

جناب مهنام رحیمی درپاسخ به مشاور رسانه ای و دست پاچگی ایشان درواکنش به حضور حاج آغابزرگواری چنین اورده:

مشاور رسانه‌ای عدل هاشمی از سر استیصال دست به قلم شد و برای حضور سید علی‌محمد بزرگواری در عرصه انتخابات مجلس ۱۴۰۲ به عنوان کاندیدا، ابهاماتی مطرح کرد؛ ابهاماتی که در نگاه اول از دید کسانی که اوضاع سیاسی و شرایط منطقه گهگیلویه را نمی شناسند و با آن هیچ آشنایی ندارند شاید کمی حرف حساب به حساب بیایند اما برای آنان که می دانند بر کهگیلویه چه گذشته واضح است که این حرف ها فقط برای این است که بر کهگیلویه همانی بگذرد که تاکنون گذشته است!
آقای مشاور به درستی اشاره به سخن سید علی‌محمد بزرگواری کرد و آنجا را که گفته بود برای هر فرد دو دوره نمایندگی مردم کافی است، جمله تاریخی خواند و در ادامه نقض آن را از سوی گوینده به بهای از دست دادن اعتبار دانست، اما این مشاور اصلا عمیق به مسئله نگاه نکرد و هرگز نفهمید آقای بزرگواری مقصودش از بیان این جمله این بود که همه ی افراد معلوم الحال، ناتوان، معامله گر، اهل زد و بند، حتی توانمند با دو دوره نمایندگی همه با هم صحنه را خالی کنند تا افراد جوانتر و نخبه تر مسائل کهگیلویه را پیگیری کنند و اکنون باید گفت اهل فهم میدانند هرگز منطقی نیست فرد توانمندی صحنه را خالی کند تا افراد ناتوان یا کسانی که منافع خود را بر منافع جامعه ترجیح می‌دهند جولان دهند!
آن روز که بزرگواری این جمله تاریخی را بیان کرد میخواست در کهگیلویه و در مسیر توسعه ی آن تحول ایجاد شود و هرگز مقصود این نبود و نیست که توانمند ها به دو دور اکتفا کنند تا کهگیلویه بچرخد بر همان پاشنه ای که می چرخید!
اینجاست مرز باریک میان فهم از یک موضوع و نفهمیدن آن!
آیا این آقای مشاور می‌داند که کهگیلویه با ۵ دوره نمایندگی سید محمد موحد و یک دوره نمایندگی عدل هاشمی مجموعا ۲۴ سال معطل یک تفکر ماند و در ۸ سال آقای بزرگواری ریل گذاری برای یک حرکت تحول‌آفرین صورت گرفت و ایشان با از خودگذشتگی تمام عرصه را برای ورود توانمند های دیگری خالی کردند اما همگان دیدند که دیگران این خالی کردن آگاهانه را موقعیتی برای برگشتن خود و در واقع برگشتن کهگیلویه به عقب دیدند.
آقای رهی مگر نه اینکه بعد از این جمله تاریخی مورد تحلیل شما، دوباره سکان به دست موحد و پرورش یافته موحدی افتاد که تا قبل از آن ۲۰ سال هم همین سکان را در دست داشت؟ پس واضح است که وقتی می‌گوییم اهل فهم می دانند یعنی اینکه جایی که یک عدم حضور میتواند ضربه مهلکی به یک جماعت یا یک جامعه بزرگ یا یک منطقه بزرگی مثل کهگیلویه وارد کند بهتر است آن را نقض کرد تا از آن ضربه ی مهلک جلوگیری کرد.
آقای مشاور گویی تمایل دارند فرد توانمندی مثل بزرگواری به استناد همان جمله تاریخی نظاره‌گر ورود کسانی باشد که مسئول پسرفت های خانمانسوز کهگیلویه بودند و اکنون فکر می‌کند با این نوع تخریب می‌تواند زمینه‌ساز سکانداری کسانی شود که از بساط آنها نانی خورده و به نوای رسیده است اما آقای رهی زهی خیال باطل!!
در فراز دیگر به شکل کاملاً ساده انگارانه به جمع کثیری که در شامگاه ۲۷ خرداد اکثراً برای خاتمه رنج‌های ۲۸ساله کهگیلویه خواهان اعلام حضور قاطعانه سید علی‌محمد بزرگواری بودند جسارت کرده است و گفته اینها را با خواهش و تمنا و به صورت غیر اخلاقی جمع کرده اند تا از حضور آنها به عنوان خواست مردمی تعبیر کنند و درخواست کرد یک نفر را نام ببرید که از بزرگواری برای حضور در عرصه انتخابات درخواست کرده باشد، اما واقعاً ابتدا باید برای عدل هاشمی ابراز تاسف کرد که اگر ذره ای شم سیاسی می داشت این فرد هرگز مشاورش نمی بود چرا که اولاً نزدیک به هزار نفری که آن شامگاه در جلسه ی اعلام حضور بزرگواری گرد هم آمدند اکثراً از چهره‌های شناخته شده در زمینه های مختلف از ایلات و طوایف چندگانه شهرستان کهگیلویه بزرگ بودند و حتماً در فیلم ها و تصاویر در رسانه های جمعی دیده اید و نیازی به معارفه ندارند و از طرف دیگر آقای مشاور می شود کسی را به زور یا با فریب جایی برد اما نمی‌شود با فریب به او گفت با تکبیر و سلام و صلوات تایید کنند و اگر شما ندیده اید احساسات پاک مجتمعین گرانقدر آن شب را و مهر تاییدشان بر سخنان بزرگواری، که دعوت می کنم فیلم ها را ببینید و اظهار ندامت کنید از این جسارتتان!

و اگر دیده اید و این گونه نگاشته اید که وای بر شما و بر عَدَلِتان!

منبع خبر: ریواس جنوب